پای صحبت بانوان آزادشده از زندان در پویش نذر امام

1400/08/11 آبان

تعدادی از مادرانی که به واسطه پویش نذر امام از زندان رها شده اند، به زودی در یک سفر سه روزه زائر امام رضا (ع) می شوند تا زندگی شان به نام امام رئوف متبرک شود.

از دهه آخر صفر امسال و با ترویج شعار همه خادم‌الرضاییم وسعت نذرها و خدمات مردم با یکدیگر بیشتر شد و همه با نیت امام رضا (ع)، برای گره‌گشایی از مشکلات هم نوعان پای‌کار آمدند. از جمله این مهربانی‌ها، اجرای طرح «نذر امام» بود که به همت بنیاد کرامت رضوی آغاز شد و اولین برکتش، آزادی 10 مادر زندانی بود.

پویش «نذر امام» که مرکز امور بانوان و خانواده بنیاد کرامت رضوی پرچم‌دار آن شده است، تلاش کرده با جمع‌آوری کمک‌ها و نذورات مردمی در سراسر کشور، مشارکت آستان قدس و همچنین جلب رضایت شاکیان، زمینه آزادی بانوان محکوم مالی را فراهم کند و در همین مدت کوتاه 10 نفر از این بانوان از زندان آزاد شده‌اند.

این آزادی با یک سفر زیارتی سه روز هم همراه می‌شود تا زندگی آن‌ها به نام حضرت رضا (ع) متبرک شود و البته این پایان کار نیست، چرا که خادمان حضرت رضا (ع) در کانون‌های خدمت رضوی به مدت یک سال این خانواده‌ها را تحت حمایت قرار می‌دهند. با تعدادی از مادرانی که بعد از رهایی از بند زندان، قرار است به زودی زائر آقا هم بشوند گفتگویی داشتم تا برایم از حس و حال خوب این روزهایشان بگویند.

آزادی از زندان با کمک یک نیکوکار امام رضایی

خانم «ع. د»، مادر دو فرزند و اهل خوزستان است. همسری بیمار و از کارافتاده دارد و بیش از 25 سال است که سرپرستی خانواده را بر دوش می‌کشد. تا وقتی چرخ کسب و کار رستورانش می‌چرخید، اوضاع و احوالشان هم خوب بود، اما به خاطر مشکلاتی که در مسیر کارش پیدا شد، مجبور شد رستوران را جمع کند و بدهی‌هایش را بپردازد. از همان روزها، یکی‌یکی گرفتاری‌ها به سراغش آمد و کام خانواده را تلخ کرد.

او ماجرای آن روزها را برایمان تعریف می‌کند: «وقتی رستوران را بستم، نتوانستم اجاره خانه را بدهم، صاحب‌خانه جوابم کرد، اسباب و اثاثیه‌مان را بیرون ریخت و با دو بچه و همسر بیمار، بی‌سروسامان شدیم. به خاطر مخارج زندگی کم‌کم بدهکار شدم، از پس پرداخت بدهی 23 میلیون تومانی برنیامدم و بالاخره من را به زندان انداختند».

45 روز در حبس بوده ولی بیشتر از اینکه برای به زندان افتادنش ناراحت باشد، مدام در بین حرف‌هایش، به خاطر از دست رفتن عزت و آبرویش جلوی دوستان و آشنایان دلگیر است و می‌گوید: «ما خانواده آبروداری هستیم و در شأن و شخصیت ما نبود که برای چنین مبلغی، مُهر زندانی بودن به پیشانی‌مان بخورد و حتی برای یک روز پشت میله‌های زندان باشم. کاش روزی بیاید که مجموعه‌هایی راه بیفتد که پیش از به زندان افتادن افراد بی‌تقصیر بند مالی، به‎خصوص خانم‌ها، دست آن‌ها را بگیرند».

به خاطرات روزهای زندان که برمی‌گردد، از شکل متفاوت توسلش به ساحت اهل بیت (ع) می‌گوید: «اوایل ماه محرم به زندان افتادم. یک روز که به یاد اوضاع پریشان همسر و فرزندانم بودم، دلم خیلی شکست و با توسل به امام حسین (ع)، تصمیم گرفتم از روی پوستری از عکس عصر عاشورای استاد فرشچیان، طرحی روی دیوار زندان بکشم. یکی از روزها، از دلم گذشت که «یا امام رضا (ع) تو که ضامن آهویی، ضامن من شو تا آزاد شوم. چیزی نگذشت که به من خبر دادند که همه بدهی‌ام را یک خیر به نیت امام هشتم پرداخته و می‎توانم به خانه برگردم».

یا امام رضا(ع)، ضامنم باش

از او می‌پرسم؛ «چه حس و حالی داشتید از شنیدن خبر آزادی‎تان، آن هم به نام مبارک حضرت رضا (ع)» و پاسخ می‌دهد: «به قربان نام امام رضا (ع) بروم که 25 سال است نتوانسته‌ام به پابوسی‌شان مشرف شوم و حالا این‌طور دعوت شده‌ام». بغضش می‌ترکد و می‌گوید: «یا امام رضا (ع)، خودت ضامن زندگی من و خانواده‌ام باش…».

پایان 11 ماه حبس یک مادر، با عنایت امام هشتم (ع)

یکی از مادران آزاد شده، خانم «ر.ا» و اهل یزد است. همسرش کارگر است و درآمد قابل توجهی برای گذران امورات زندگی و سه فرزند کوچکشان نداشته و به همین خاطر، مادر هم برای کمک به معیشت خانواده، یک فروشگاه باز می‌کند اما به خاطر بی‌رونقی کسب و کار در دو سال اخیر، ورشکسته می‌شود.

او درباره شرایط خود بیشتر توضیح می‌دهد: «کسادی بازار، کار من را دچار مشکل کرد و شدیداً بدهکار شدم و چون نتوانستم مبلغ بالای بدهی‌هایم را بپردازم، به زندان افتادم. مجموعاً 11 ماه زندان تحمل کردم تا اینکه بحمدالله به کمک خیران و خادمان حضرت رضا (ع) بدهی‌هایم پرداخت شد و آزاد شدم».

کمی سکوت می‌کند و حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد: «زبانم از بیان لطف امام رضا (ع) قاصر است؛ فقط می ‎توانم خدا را شکر کنم. چون فکرش را نمی‌کردم به این راحتی بدهکاری‌هایم پرداخت شود».

آقا را به بزرگی و کرمش قسم می‌دهم…

از آرزوی این مادر می‌پرسم و می‌گوید: «از خدا می‌خواهم حالا که کمک کرده آزاد شوم، کاری پیدا کنم که کمی از مشکلات خانواده‌مان کم شود، آرزوی دیگرم هم این است که به همین زودی‌ها به پابوسی امام هشتم مشرف شوم چون 10 سال است که مشهد نیامدیم و حالا که آزادی‌ام را از ایشان گرفتم، امیدوارم آقا باز هم ما را بطلبند». آقا را به بزرگی و مهر و کرمش قسم می‌دهد که هر کس اسیر و دربند است، آزاد شود و عنایت حضرت، گره‌گشای همه مشکلات گرفتاران شود.

معجزه آزادی برای مادر چهار فرزند

خانم «ش. ز» از اهواز، یکی دیگر از مادران آزاد شده از بند محکومیت مالی است. مادر چهار فرزند که به خاطر یک اتفاق ناخوشایند، حدود به 6 سال در بند بوده است. او هم تا از پشت خط تلفن، نام حرم و آستان قدس رضوی را می‌شنود، بغض، راه کلامش را می ‎بندد. با حسی منقلب، ماجرای خود را تعریف می‌کند و می‌گوید: «تحمل زندان حتی برای مردها هم دشوار است، چه برسد به خانم‎ها. وقتی آدم پایش به زندان باز می‌شود، کم‎ کم اطرافیانش فراموشش می‎ کنند. من هم به جز یکی از دخترانم که با سختی کار می‌کرد تا بتواند پولی برای پرداخت بدهی هایم جور کند، کس و کار دیگری نداشتم که به دادم برسد. اگر امام هشتم دستم را نمی‌گرفت، به این زودی‌ها از آن چهار دیواری آزاد نمی‌شدم».

عنایت حضرت را به چشم دیدم

از آن روزی می‌پرسم که خبر آزادی‌اش را شنید و تعریف می‌کند: «من آشپز بند زنان بودم. همه من را می‎شناختند، روزی که خبر دادند که یک آدم نیکوکار به نیت حضرت رضا (ع) بدهی‌ام را پرداخت کرده‌، همه خانم‌های بند در کنارم، شادی می‌کردند و حتی بیشتر از خودم خوشحال بودند».

به خاطرات چند ماه قبل از آزادی هم گریزی می‌زند و می‌گوید: «چند ماه پیش از شنیدن این خبر، در عالم رویا به من مژده دادند که به زودی آزاد می‌شوم. با خودم گفتم چنین معجزه‌ای برای من اتفاق نمی‌افتد اما روزی که آزاد شدم، به چشم خودم عنایت امام رضا (ع) را دیدم و بعد از 6 سال به جمع خانواده و فرزندانم برگشتم. این آزادی، فقط معجزه بود؛ چون من در زندان اهواز بودم و به خیلی از حرم امام هشتم (ع) فاصله داشتم».

این 10 بانوی محکوم مالی، به برکت نام حضرت رضا (ع) از بند بدهی و زندان رها شده‌اند و حالا برای یک سفر زیارتی خاص آماده می‌شوند، اما هنوز هستند مادرانی که در بند زندان‌اند و همراهی بیشتر خیران و نیکوکاران با بنیاد کرامت رضوی، می‌تواند بستر آزادی آن‌ها را هم فراهم کند.

افزودن دیدگاه نسبت به خبر فوق: